پرورش اعتماد به نفس فرزندان
مقدمه :
《 عزت نفس》و《اعتماد به نفس》 در زندگی روزمره ما از موضوعات اساسی و محوری محسوب میشوند. هر یک از ما در ارتباط با اطرافیان مکرر گفته و شنیدهایم که اعتماد به نفس داشته باش، فلانی عزت نفسش بالاست، اعتماد به نفسم را از دست داده ام و یا درعلم روانشناسی و تعلیم و تربیت گفته میشود که این مفاهیم حکم کلیدهای طلایی موفقیت و پیشرفت و آرامش در زندگی هر انسانی هستند.
کسانی که عزت نفس و اعتماد به نفس واقعی و بالایی دارند در مقابله با مسائل و مشکلات زندگی معمولاً موفق هستند و حتی در صورت شکست، آنرا به سکویی برای موفقیتهای بعدی تبدیل میکنند. در مقابل، افراد دارای عزت نفس پایین، حتی قادر به بهره گیری مناسب از موقعیتها و استعدادهای معمولی وجود خودشان هم نیستند.
فرزندان ما زندگی کردن را از ما و اطرافیان میآموزند و خود را در آیینه ارزیابیهای دیگران ارزیابی و درباره ارزش و قدر و منزلت خود بر اساس تصویری که از این راه به دست میآورند داوری میکنند.
این که کودکی خود را ارزشمند میداند یا نه، تا حدود زیادی بسته به آن است که اطرافیان به ویژه والدین او تا چه حد از اصول و قوانین روانی و رفتاری و شیوههای مناسب و موثر بر رشد شخصیت و خصوصیات رفتاری فرزندان آگاهی دارند و چگونه با وی رفتار میکنند. اگر گاهی مشاهده میکنیم که فرزندان ما روحیات و رفتارهایی دارند که ما آنها را نمیپسندیم و یا ما را نگران میکنند، باید توجه داشته باشیم این وضعیت تا حد زیادی انعکاس محیط خانوادگی، آموزشگاهی و اجتماعی آنان است. بخش مهم و قابل توجهی ازاین محیط، یعنی خانواده، به واسطه روحیات و رفتار ما شکل می گیرد و اگر ما بتوانیم آنها را بشناسیم، مهارتهایمان را افزایش دهیم و رفتارمان را با فرزندانمان مدیریت کنیم، قطعاً میتوانیم انتظار رفتارهای مثبت موثر و پسندیدهای را از آنان داشته باشیم.
نکته : برای پرورش عزت نفس فرزندان باید ابتدا تصویر درست و روشنی از این ویژگی و خصوصیات مرتبط با آن داشته باشیم و پیش از هر چیز برداشتهای نادرستی را که ممکن است این مفهوم در ذهن داشته باشد بازسازی و اصلاح کنیم.
تعریف عزت نفس واعتماد به نفس چیست؟
اعتماد به نفس ، شناخت یک فرد ازتواناییهای مثبت خودش است. این شناخت فرآیند و نتیجه ارزیابی یا ارزشیابی ما از خودمان است که عزت نفس گفته میشود. این ارزیابی حاصل چگونگی توصیف و شناختن ما از خود و یا تصوری است که درباره خودمان داریم که اصطلاحاً 《خودپنداره》 یا 《خویشتن پنداری》 است که برای ما بیان میکند که چه کسی هستیم و چه خصوصیاتی داریم. برای پی بردن به چگونگی و وضعیت شکل گیری اعتماد به نفس باید با فرایند و عوامل ایجاد خویشتن پنداری و عزت نفس آشنا شویم.
خویشتن پنداری: رشد(خویشتن پنداری)معمولاً تصور ما از خودمان و اینکه ما کی هستیم؟ و خودمان را چگونه توصیف میکنیم و میشناسیم،از ابتدای کودکی در هر فرد آغاز میشود.
کودکی که به دنیا میآید هیچ تصور و تصویری از خود ندارد و اصولاً درباره خودش هیچ دانش و خودآگاهی روشنی ندارد. در جریان رشد ذهنی- شناختی و رشد انگیزشی- عاطفی، و در ارتباط متقابل با اطرافیان، به ویژه پدر و مادر و اعضای خانواده ،هر کودک تصوراتی درباره جهان هستی، محیط اطراف خودش به دست میآورد. این تصورات به موازات رشد شناختی و ذهنی او گسترش مییابند سازمان داده میشوند و در اثر رشد انگیزهها و عواطف به صورت مثبت یا منفی ارزشگذاری میشوند.
عزت نفس: عزت نفس نتیجه خویشتن پنداری مثبت است.
عزت نفس به وسیله ارزشگذاری بر خودمان مشخص میشود. پایه و اساس این ارزشگذاری نیازهای ذاتی و سرشتی است که ما در زندگی داریم. نیاز ذاتی و فطری بشر احساس گسترش و اعتلای وجود در زندگی است به این معنی که هر چه احساس کنیم تواناییها و امکانات وجودی بیشتری داریم و یا در مقایسه با موجوداتی که میشناسیم در مرتبه و جایگاه بالاتری قرار داریم، احساس ارزشمندی بیشتر هم خواهیم کرد. این نیاز اساسی و ذاتی، انگیزهها و نیازهای فراوانی را در زندگی فردی و اجتماعی شکل میدهد که گاه به قدری متنوع و متعدد هستند که تصور میکنیم آدمهای جوامع و فرهنگهای مختلف به واسطه تفاوتهای محیطی که دارند با هم فرق دارند.
خصوصیات افراد دارای اعتماد به نفس:
- نسبت به تواناییهای خود اطمینان دارند.
- محدودیتهای خود را میشناسند و میپذیرند.
- بر امور زندگی روزمره خود مسلط هستند.
- آرزوهای غیر واقعی نمیکنند.
- برای هدفهایشان طرح و یا برنامه دارند.
خصوصیات دانشآموزان بدون اعتمادبه نفس:
- معمولاً این دانشآموزان اغلب اوقات افسرده، مضطرب و خجالتی هستند و از جمع کنارهگیری میکنند.
- ارتباط چشمی با دیگران برقرار نمیکنند و مدام به اطراف نگاه میکنند.
- احساس بی ارزشی میکنند و مدام از ظاهر خود ناراضی هستند.
- نه گفتن برایشان سخت است چرا که فکر میکنند با نه گفتن دیگران دوستشان ندارند.
- هنگام صحبت کردن مدام عذرخواهی میکنند و بریده بریده صحبت میکنند.
- وقتی دیگران آنها را تایید میکنند احساس ارزشمندی میکنند.
- در زندگی خود اهداف کم ارزش را در نظر میگیرند.
- توانایی بیان ویژگیهای مثبت و نقاط قوت خود را در جمع ندارند.
- هنگامی که در یک جمع بزرگ قرار میگیرند مدام احساس ناراحتی و فشار میکنند و راحت نمینشینند.
راه حل:
- به صحبت هایشان گوش دهید.
- سعی کنید بیشتر از حد معمول به آغوش بکشید و ببوسیدش.
- با دیگران مقایسه نکنید.
- گاهی با او کارتون و بازیهایی که دوست دارد را انجام دهید.
- به او نگویید تو دیگه بزرگ شدی بچگی نکن.
- اگر اشتباهی مرتکب شدهاید راحت عذرخواهی کنید.
- اشتباهاتش را راحتتر ببخشید.
- خوبیهایش را بزرگ کنید.
- به فرزندتان کمک کنید تا اهداف واقعی را تعیین کند.
- انعطافپذیری را آموزش دهید.
- هر واحد درسی یا حتی یک تمرین کوچک را از جایی شروع کنید که آسانتر است اگر دانش آموز ببیند که میتواند مسائل را حل کند و به کار خود ادامه دهد کمتر دچار ترس و اضطراب میشود.
- تکالیف طولانی را به بخشهای کوچک تقسیم کنید تا دانشآموز با فکر به یک تکلیف طولانی دست و پاچه نشود.
- به او کمک کنید که ارتباط بین تلاش و موفقیت را درک کند.