دپارتمان هنر، هنر نمایشی
با عنایت به نقش راهبردی تئاتر در آموزشهای تحصیلی، ابتدا جنبههای مختلف این هنر را به عنوان «ابزار» یا «موضوع» آموزش به کودکان بررسی و تشریح خواهیم کرد. آن گاه از نمایش خلاق به عنوان روشی راهبردی برای توسعه نمایش در آموزشگاههای کشور یاد میکنیم و برای حفظ رویکرد کاربردی نوشتار، به ذکر نمونههایی عملی برای به کاربردن تکنیکهای آن در دو مقطع پیش دبستانی و دبستان خواهیم پرداخت که موضوع و مرکز تمرکز این مقالهاند؛
شاید چنین به نظر رسد که کودکان صرفاً برای تخلیه انرژی خود بازی میکنند در حالی که این چنین نیست و آنها با بازی دست به تجربه میزنند و نکات جدیدی به آموختههای ذهنی خود میافزایند. «فردریک فروبل» مربی و اندیشمند تعلیم و تربیت آلمانی و موسس اولین کودکستان عقیده دارد کودکان بیش از هر چیز دیگر از بازیهای خود مطلب میآموزند.
در عین حال و باز هم برخلاف تصور رایج، خستگی بعد از بازی کودکان عاملی برای تجدید قوای آنهاست زیرا کودکان از طریق بازی انرژی تازهای کسب کرده و خستگی را از خود دور میسازند. با توجه با آثار آموزشی و پرورشی بازیهای کودکانه و با توجه به اینکه در امر آموزش، مهم «یادگیری» است و نه «تدریس»، پس چرا نبایستی از این عنصر آشنا و انرژی دهنده در امر آموزش کودکان استفاده کنیم؟ به قول «جان دیویی» فیلسوف و مربی معروف؛ «تدریس فقط زمانی مفید خواهد بود که عمل یادگیری را آسان کند.»
به علاوه، علم روانشناسی این حقیقت را روشن کرده است که کودک باید به شخصه عمل یادگیری را انجام دهد. به تعبیر دیگر، یادگیری ماندگار به نوعی تربیت خودی و یا خودآموزی است. «ژان پیاژه» روانشناس معاصر کودک، معتقد است که امر یادگیری، فعالیتی خودجوش است و کودک با لمس کردن اشیای دور و بر خود به شناخت ماندگاری از محیط اطرافش دست مییابد. پس برای یادگیری بهتر و نیز ماندگاری آموختههای ذهنی کودک چه روشی بهتر از دخیل کردن و تجربه اندوزی او در امر آموزش، که میتواند با استفاده از نمایش خلاق در کلاس درس ارتباط مستقیم داشته باشد. در عین حال، از این طریق، یادگیری کودک در فضایی شوقانگیز و شاد انجام میشود که این امر نیز از نظر «پیاژه» به پایایی امر یادگیری کمک بزرگی خواهد کرد.
علاوه بر کارکرد ابزاری نمایش در انتقال مواد آموزشی به کودکان، همان طور که پیشتر اشاره شد، حضور تئاتر در واحدهای آموزشی میتواند واجد کارکرد موضوعی نیز باشد. از این منظر، تئاتر، به عنوان رشته ای هنری، و بلکه مادر هنرها (زیرا یک اجرای تئاتری مجموعه ای از هنرهای تجسمی و دیداری و نیز موسیقی و معماری را دربر میگیرد) تبدیل به خود موضوع آموزش میشود. به این ترتیب، دانش آموزان در عمل و به طور تجربی با روند خلق یک نمایش آشنا میشوند. در این تجربه، کودکان چه از نظر تربیت کار گروهی و چه از نظر آفرینش خلاقانه یک نمایشنامه، و در نهایت یک اجرای تئاتری، با حضور تماشاگر به شناخت فردی و گروهی دست مییابند.
قابل ذکر است که اجرای نمایش در مقاطع پیش دبستان و دبستان به صورت معمول و شناخته شده مانند انتخاب یک نمایشنامه، انتخاب بازیگران و تقسیم نقشها، تمرین و در نهایت اجرا برای تماشاگرانی که معمولاً مسئولین آموزشی و والدین کودکان هستند، معنایی ندارد و نمیتواند اثرات آموزشی و تربیتی تاثیرگذاری به جای بگذارد. زیرا؛
۱- در این مقطع سنی، پیگیری یک موضوع و قصه واحد در جلسات متعدد و تمرکز روی آن دشوار و خسته کننده بوده و از انرژی و حوصله کودکان خارج است.
۲- معمولاً در چنین فعالیتی نمیتوان از همه دانش آموزان یک کلاس در تولید نمایش استفاده کرد و این امر ممکن است باعث سرخوردگی کسانی شود که امکان مشارکت در نمایش را پیدا نکردهاند.
۳- در اجرای عمومی، کودکان دچار دلهره و اضطراب میشوند و معمولاً دیالوگها و میزانسنهایشان را فراموش میکنند.
۴- معمولاً کودکان در تهیه و ساخت وسایل صحنه، لباس و صورتکهای نمایش دخالتی ندارند و در بازی با آنها راحت نیستند.
اما در شرایطی که روند تولید نمایش با امکانات و قابلیتهای نمایش خلاق طراحی شده و در کلاس درس از طریق طرح پرسش و پاسخ و بازی سازیهای بداهه به یک متن گروهی دست یابیم،